به گزارش ایرانیجو بیوگرافی ناصر تقوایی، وقتی از تاریخهای دقیق و لحظههای تعیینکننده میگوید، به سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۴۰۴ گره میخورد؛ از تولد در آبادان تا درگذشت در ۲۲ مهر ۱۴۰۴. او با سریال داییجان ناپلئون در میانه دهه ۵۰ و با فیلم ناخدا خورشید در سال ۱۳۶۵ به قلههای سینمای ایران رسید. ایرانیجو، با اتکا به منابع موجود، پرونده کامل زندگی و کارنامه این فیلمساز مؤلف را مرور میکند؛ از مستندسازی در دهه ۴۰ تا جوایز لوکارنو و کن، از پروژههای ناتمام تا نقش او در موج نو سینمای ایران.
معرفی کوتاه: ناصر تقوایی که بود و چرا مهم است؟
فیلمساز، عکاس و نویسنده ایرانی؛ ناصر تقوایی (۱۳۲۰–۱۴۰۴) از چهرههای پیشگام موج نو سینمای ایران توصیف شده است. او بهعنوان فیلمسازی مؤلف شناخته میشود و پیوندی عمیق با ادبیات داشت؛ از اقتباس در سینما تا انتشار مجموعه داستان «تابستان همان سال».

نقطه عطفهای کارنامهاش، سریال «داییجان ناپلئون» و فیلم «ناخدا خورشید» است؛ اولی محبوب و ماندگار در حافظه عمومی، و دومی یکی از موفقترین اقتباسهای ادبی در سینمای ایران. تقوایی در کنار آثار کامل، کارهای نیمهتمام و نساخته متعددی هم دارد که بهگفته خودش و همکارانش، بخشی از آن به سانسور و شرایط تولید مرتبط بود.
سالهای آغازین زندگی و پسزمینه
ناصر تقوایی در آبادان به دنیا آمد و در همان نوجوانی به ادبیات و سینما علاقهمند شد. پدرش کارمند اداره گمرک بود و همین شغل باعث رفتوآمد خانواده به بندر لنگه شد.
او تحصیلات دبیرستانی را در دبیرستان رازی آبادان گذراند و سپس خیلی زود جذب رادیو و تلویزیون و بعد سینما و مستندسازی شد. درباره روز دقیق تولد او روایتهای متفاوتی وجود دارد؛ برخی منابع از ۲۲ تیر ۱۳۲۰ یاد کردهاند، همسرش مرضیه وفامهر ۲۱ تیر را عنوان کرده و منابع دیگری تاریخ ۱۹ تیر را ذکر کردهاند. اما مهمتر از اختلاف تاریخها، مسیری است که او از جنوب ایران به قلب سینمای روشنفکری و جریان اصلی طی کرد.

در زندگی شخصی، تقوایی در سال ۱۳۴۶ با شهرنوش پارسیپور ازدواج کرد که این پیوند در ۱۳۵۲ به جدایی انجامید. آن دو صاحب یک فرزند شدند. او بعدها با شهیندخت بهزادی و سپس با مرضیه وفامهر ازدواج کرد.
شروع کار حرفهای: از پشت صحنه تا مستندهای دهه ۴۰
نخستین تجربههای جدی تقوایی در سینما، حضور در جمع عوامل فنی «خشت و آینه» (ابراهیم گلستان) در میانه دهه ۴۰ بود؛ تجربهای که بسیاری از ظرایف فیلمسازی را برایش عیان کرد. او پیش از ساخت فیلم بلند داستانی، مستندسازی را آغاز نمود و در اواسط دهه ۴۰ آثاری چون «تاکسیمتر» را برای تلویزیون ساخت. طی همان سالها، مستندهایی همچون «نانخورهای بیسواد»، «آرایشگاه آفتاب»، «بادِ جن»، «فروغ فرخزاد» و «اربعین» را در کارنامهاش ثبت کرد. پس از انقلاب نیز مستند «تمرین آخر» با موضوع تعزیه را ساخت.

مسیر مستندسازی برای او فقط یک مقدمه نبود؛ در بسیاری از آثار اولیه تقوایی، جنبههای گزارشی و نمایش واقعیت برجسته است. اما در آثاری مانند «باد جن»، «اربعین» و «مشهد قالی» حضور اندیشهورزانه و دخالت خلاقه او در روایت واقعیت بهوضوح دیده میشود. همین شناخت از واقعیت اجتماعی و اقلیم جنوب، بعدها به امضای بصری و دراماتیک آثار بلندش راه یافت.
آغاز سینمای بلند داستانی و اوجگیری
تقوایی از همان نخستین فیلم بلند خود، ادبیات را نقطه عزیمت قرار داد و با وسواس در اقتباس و شخصیتپردازی، به تاثیرگذارترین فیلمهای چند دهه اخیر سینمای ایران رسید.

در ادامه، مهمترین آثار داستانی او را مرور میکنیم.
آرامش در حضور دیگران (۱۳۴۹)
اولین فیلم بلند تقوایی، بر اساس داستانی از مجموعه «واهمههای بینامونشان» غلامحسین ساعدی ساخته شد. هرچند فیلم پس از نمایش در جشن هنر شیراز توقیف شد و با چهار سال تأخیر (۱۳۵۲) به اکران عمومی رسید، اما همان نمایش محدود برای تثبیت نام تقوایی کافی بود.

روایت فیلم درباره یک سرهنگ بازنشسته و مناسبات آشفته خانوادگی است؛ جایی که تقوایی با شناخت از ادبیات و زبان تصویر، فضای فاجعه و فرسایش روانی را با ظرافت به تصویر کشید. صحنه سان دیدن سرهنگ از درختها و نردهها، یکی از نمونههای بارز فهم بصری او از مضمون است. این فیلم در ادامه، در محافل منتقدان بهعنوان یکی از آثار مهم تاریخ سینمای ایران یاد شد و در فهرست جوایز بینالمللی مرتبط با کارنامه تقوایی نیز نامش دیده میشود.
صادق کُرده (۱۳۵۱)
تقوایی پس از تجربه سخت توقیف و واکنشها به فیلم اول، با «صادق کُرده» به ژانر جنایی و ملتهب روی آورد. داستان، حول انتقام صادق از قاتلان همسرش میچرخد؛ فیلمی سیاهوسفید با بازی سعید راد، عزتالله انتظامی و محمدعلی کشاورز که از حیث پرداخت، ریتم و خلق تعلیق، اثری متفاوت و جریانساز در سینمای پلیسی-جنایی ایران شد.

این تنها فیلمی است که تقوایی در آن از فلاشبک استفاده کرده؛ شیوهای که مورد علاقه خودش هم نبود. «صادق کُرده» در جشنواره سپاس تهران نشان برنز و عنوان بهترین فیلم سوم را گرفت و جایزه بهترین کارگردانی را نیز از همان جشنواره بهدست آورد.
نفرین (۱۳۵۲)
«نفرین» اقتباسی از داستان «باتلاق» نوشته میکا والتاری است؛ درامی روانشناختی با حضور بهروز وثوقی، جمشید مشایخی و فخری خوروش و فیلمبرداری سیاهوسفید چشمگیر نعمت حقیقی. تقوایی در این فیلم بار دیگر به درونمایههای فیلم اولش بازگشت: بحرانهای روحیِ آدمها، جاذبه و دافعه در روابط و وهمی که فاجعه میآفریند.

هرچند «نفرین» در گیشه با استقبال گسترده روبهرو نشد، از آثار محبوب خود کارگردان و منتقدان بهشمار میآید. این فیلم در جشنواره سپاس تهران نشان نقره و جایزه بهترین فیلمبرداری را کسب کرد.
سریال داییجان ناپلئون (۱۳۵۴/۱۳۵۵)
سریالی که تقوایی را نزد عموم مردم تثبیت کرد، اقتباسی بود از رمان ایرج پزشکزاد. او علاوه بر کارگردانی، تهیهکنندگی را نیز برعهده داشت. گزارشهایی از مراحل انتخاب بازیگران نشان میدهد نقش داییجان ابتدا به علی نصیریان پیشنهاد شده بود، اما سرانجام غلامحسین نقشینه درخشید و با همراهی بازیگرانی چون پرویز فنیزاده، نصرت کریمی، پرویز صیاد، محمدعلی کشاورز و سعید کنگرانی، مجموعهای کمنظیر را شکل دادند.

«داییجان ناپلئون» با هجو اشرافیت متظاهر و کنایه به عادات و ارزشهای پوسیده، به اثری محبوب و ماندگار بدل شد و شخصیتهایش در حافظه جمعی ماندند؛ نتیجه مهارت تقوایی در انتخاب بازیگران و تکامل شخصیتها در مدیوم تصویر.
ناخدا خورشید (۱۳۶۵)
یکی از قلههای «فیلم های ناصر تقوایی»، اقتباسی آزاد از رمان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است. او با انتقال قصه به جنوب ایران، شخصیتها را هویت اقلیمی بخشید و فضای بندر، تبعیدیها و آدمهای نامتعارف را با دقت مستندنما و پرداختی شاعرانه تصویر کرد. بازی درخشان داریوش ارجمند (سیمرغ نقش اول مرد) و سعید پورصمیمی (لوح زرین نقش مکمل) در جشنواره فیلم فجر، و یوزپلنگ برنزی لوکارنو (۱۹۸۸) برای فیلم، بر اعتبار این اثر افزود. تقوایی آگاهانه از بخش پایانی رمان عبور کرد تا «ناخدا» را تا حد یک قهرمان اسطورهای جنوب ارتقا دهد. «ناخدا خورشید» از حیث کارگردانی، فیلمبرداری و نورپردازی، و خلق اتمسفر، در زمره آثار کلاسیک سینمای ایران است.
ای ایران (۱۳۶۸)
«ای ایران» با درونمایه هویت ملی و لحن طنز، حوادث نزدیک به انقلاب ۵۷ را در یک زیستبوم بومی روایت میکند. فیلم در ماسوله و با فیلمبرداری محمود کلاری و موسیقی ناصر چشمآذر ساخته شد. اکبر عبدی، حسین سرشار و غلامحسین نقشینه در نقشهای اصلی حضور داشتند.

تقوایی در این فیلم گروهبان مکوندی را بهعنوان ضدقهرمانِ متصلب و معلم سرود را بهعنوان چهرهای احساسی و کمابیش آزاداندیش مقابل هم گذاشت؛ اما از منظر برخی تحلیلها، انسجام فضاسازی و شخصیتپردازی میان این دو قطب به قوت «ناخدا خورشید» نیست. با این همه، هجو دیکتاتوری و طنز اجتماعی فیلم، همچنان از نقاط قوت کارنامه اوست.
کشتی یونانی (قصههای کیش – اپیزود اول، ۱۳۷۷)

تقوایی پس از ۹ سال دوری از سینمای داستانی، اپیزود «کشتی یونانی» را برای پروژه اپیزودیک «قصههای کیش» ساخت؛ فیلمی که حضور بینالمللی چشمگیری داشت: از لا روشل و توکیو تا بانکوک و نامزدی نخل طلای جشنواره کن در سال ۱۹۹۹ برای مجموعه داستان درباره «شنبه» و همسرش در سواحل کیش است؛ جهانی آمیخته با باورهای محلی (مراسم «زار») و تصویری شاعرانه از مواجهه با «کشتی یونانی». تقوایی با بهرهگیری از نگاه مستندنما و تمهیدات استعاری، روایتی نمادین و اقلیمی آفرید.
کاغذ بیخط (۱۳۸۰)
آخرین فیلم کامل تقوایی، اثری اجتماعی با فیلمنامهای از خودش بر اساس طرحی از مینو فرشچی است. فیلم نخستینبار در بیستمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و ضمن نامزدی در رشتههای مهم، جایزه ویژه هیئت داوران در کارگردانی را دریافت کرد.

تقوایی بعداً آن تندیس را نپذیرفت و در نامهای خواستار معذور داشتنش از پذیرش جایزه و حواله خرید خودرو شد. «کاغذ بیخط» در جشن خانه سینما نیز بهعنوان بهترین فیلم انتخاب شد. این فیلم بهدلیل پرداخت استعاری جهان یک زوج طبقه متوسط و ارجاعات نمادین پنهان در جزئیات روزمره، تجربهای ویژه در کارنامه اوست.
تأثیرات، سبک شخصی و نسبت با ادبیات
تقوایی از معدود سینماگران ایرانی است که ادبیات را «خوب» میشناسد. او عاشق ادبیات بود و از اقتباس ادبی بهعنوان پلی میان متن و تصویر بهره میگرفت. همین آشنایی عمیق، سبب شد تا شخصیتها در فیلمهایش هویت اقلیمی، عمق روانشناختی و منطق کنش داشته باشند. تعلق او به جنوب و مشاهده عینی وضعیت رو به ویرانی آن، در فضاسازی آثارش آشکار است؛ از «ناخدا خورشید» تا «کشتی یونانی». نشانهشناسی بصری در آثار او حتی به تمهیداتی تکرارشونده میرسد؛ مانند حضور ماسکهای کاغذی در «رهایی»، «ناخدا خورشید» و «ای ایران» که بهمثابه بیانی تمثیلی بهکار میرود.

او در کنار فیلمسازانی چون بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، علی حاتمی، سهراب شهید ثالث، پرویز کیمیاوی و امیر نادری، از پیشگامان موج نو سینمای ایران بهشمار میرود. روایتهای منتقدانه درباره سبک او، بر دقت در انتخاب بازیگر، تسلط در شخصیتپردازی تصویری، فضاسازی مستمر و نگاه جامعهشناختی در مستندها تأکید دارند. نقلقولهایی از چهرههای فرهنگی نیز بر اعتبار او صحه گذاشتهاند؛ از جمله منوچهر آتشی که او را «یک سینماگر در حد جهانی» در ایران میداند، و ابراهیم حاتمیکیا که ساخت سخت و سنگین آثار کارگردانانی مانند تقوایی را عاملی برای دوری برخی تهیهکنندگان عنوان میکند.
جوایز و افتخارات
بیوگرافی ناصر تقوایی، با وجود کمتعداد بودن فیلمها، سرشار از افتخارهای داخلی و بینالمللی است. از یوزپلنگ برنزی لوکارنو برای «ناخدا خورشید» تا جوایز ونیز و سانفرانسیسکو برای «رهایی»، و موفقیتهای «صادق کُرده» و «نفرین» در جشنواره سپاس. «قصههای کیش» نیز در کن نامزد نخل طلا شد. جدول زیر، گزیدهای از افتخارات ثبتشده او را نشان میدهد:
سال/دوره | جایزه/نامزدی | اثر |
۱۹۷۲ | شیر طلایی ونیز (فیلم کوتاه) | رهایی |
۱۹۷۲ | تندیس طلایی سانفرانسیسکو (فیلم کوتاه) | رهایی |
۱۹۷۲ | بهترین فیلم کوتاه جشنواره کودکان و نوجوانان | رهایی |
۱۹۷۲ | شیر نقره ونیز (فیلم بلند) | آرامش در حضور دیگران |
۱۳۵۱ | نشان برنز جشنواره سپاس تهران + بهترین کارگردانی | صادق کُرده |
۱۳۵۲ | نشان نقره جشنواره سپاس تهران + بهترین فیلمبرداری | نفرین |
۱۳۶۵/۱۹۸۸ | یوزپلنگ برنزی لوکارنو + نامزدی پلنگ طلایی | ناخدا خورشید |
۱۳۶۵ | نامزدهای متعدد فجر + برنده بهترین کارگردانی | ناخدا خورشید |
۱۹۹۹ | نامزد نخل طلا (برای مجموعه) | قصههای کیش |
۱۳۸۰ | جایزه ویژه هیأت داوران فجر (کارگردانی) | کاغذ بیخط |
۱۳۸۰ | بهترین فیلم جشن خانه سینما | کاغذ بیخط |
۱۳۹۲ | نشان فیروزه سینماحقیقت (یک عمر فعالیت) | — |
چالشها، سانسور و پروژههای ناتمام
پس از انقلاب ۱۳۵۷، ناصر تقوایی کمکارتر شد. او صراحتاً گفته بود: «تا وقتی که سانسور اینگونه عمل میکند، کار نمیکنم، فیلمی نمیسازم و کتابی چاپ نمیکنم.» در گفتوگوهایی نیز تیغ سانسور را مانع جدی فیلمسازی خود دانست و حتی دوره پیش از انقلاب را، علیرغم نگاه ناموافق مدیران وقت نسبت به برخی مستندهایش، از حیث امکان فیلمسازی بازتر توصیف کرد. او در مراسمی در خانه هنرمندان (۱۳۹۲) نیز از جو فرهنگی محدودکننده سخن گفت.
فهرست آثار ناتمام او بلند است:
- مجموعه تلویزیونی «داستانسرایان» (۱۳۵۷) که درباره زندگی نویسندگان معاصر بود، هرگز کامل نشد.
- پروژه عظیم «کوچک جنگلی» را که نویسندهاش هم خود او بود، در سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴ پیش برد، اما با توقف تولید مواجه شد و ادامه کار با عوامل و کارگردان دیگری انجام گرفت. متن سهجلدی «کوچک جنگلی» سال ۱۴۰۱ منتشر شد، اما همزمانی با رویدادهای اجتماعی توزیع گسترده آن را به تعویق انداخت.
- دو فیلم سینمایی «زنگی و رومی» (۱۳۸۱) و «چای تلخ» (۱۳۸۲/۱۳۸۳) نیز نیمهتمام ماندند؛ درباره «چای تلخ» از دلایل مالی، سانسور و عدم حمایت نهادهای دولتی یاد شده است.
- پیش از انقلاب نیز قرار بود «شوهر آهو خانم» (اثر علیمحمد افغانی) را بسازد که عملی نشد.
ماجرای نپذیرفتن جایزه فجر برای «کاغذ بیخط» نیز فصل دیگری از استقلال اخلاقی و حرفهای اوست. در نامهای نوشت که نه پول خرید خودرو دارد و نه در خانه کوچک خود جایی برای نگهداری جوایز ویژه؛ درخواستی برای معذور داشتنش از پذیرش تندیس و حواله.
میراث و تأثیر بر سینمای ایران
با وجود اینکه تعداد فیلمهای بلند تقوایی از انگشتان دو دست کمتر است، اثرگذاریاش بر سینمای ایران انکارناپذیر است. او با نسل موج نو، راهی متفاوت از فیلمفارسی گشود؛ راهی که به اقتباس ادبی، پرداخت دقیق شخصیتها، فضاسازی اقلیمی، و نگاه جامعهشناسانه بها میداد. «داییجان ناپلئون» هنوز بهعنوان نقطه مرجع سریالسازی تلویزیونی در ایران شناخته میشود و «ناخدا خورشید» در شمار بهترین اقتباسهای ادبی سینمای ایران جای دارد. بسیاری از فیلمسازان و منتقدان، تقوایی را به عنوان نمونه فیلمساز مؤلف ایرانی در نظر میگیرند؛ سینماگری که بهرغم کمکاریِ ناخواسته، استانداردهای کیفی خود را حفظ کرد.

در تیر ۱۳۵۲، همزمان با اعتراض جمعی هنرمندان به وضعیت صنفی و تولید، تقوایی در کنار چهرههایی مانند عزتالله انتظامی، داریوش مهرجویی، علی نصیریان، مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، علی حاتمی، پرویز صیاد و دیگران از سندیکای هنرمندان فیلم استعفا داد و در تشکیل «کانون سینماگران پیشرو» نقش داشت. این حضور، وجه فعال او در حیات صنفی سینما را هم برجسته میکند.
راهنمای تصویری و چندرسانهای پیشنهادی
برای کاملتر شدن این «بیوگرافی ناصر تقوایی» و افزایش ارتباط با مخاطب علاقهمند به سینمای ایران، پیشنهاد میشود:
- یک تصویر پرتره از ناصر تقوایی در دهه ۶۰ یا ۷۰ (کنار دوربین یا در پشت صحنه ناخدا خورشید) در ابتدای مقاله قرار گیرد.
- اینفوگرافیکی از خط زمانی آثار: از «تاکسیمتر» و «آرامش در حضور دیگران» تا «کاغذ بیخط» و پروژههای ناتمام.
- تصویر قابهای ماندگار: مشقاسم و داییجان ناپلئون، و قابهای ساحلی ناخدا خورشید.
این پیشنهادها برای جانبخشی به روایت و کمک به درک مسیر حرفهای او در یک نگاه سریع کاربرد دارد.
کارنامه گزیده آثار (مستند و داستانی)
در این بخش، مهمترین آثار تقوایی بر اساس اطلاعات منتشرشده مرور میشود:
عنوان | سال | قالب | نقش | یادداشت/موفقیت |
تاکسیمتر | ۱۳۴۶ | مستند | کارگردان | از نخستین فعالیتها در تلویزیون |
نانخورهای بیسواد، آرایشگاه آفتاب، باد جن، فروغ فرخزاد، اربعین | اواسط دهه ۴۰ | مستند | کارگردان | رویکرد جامعهشناختی و اقلیمی |
رهایی | ۱۳۵۰ | فیلم کوتاه | کارگردان | جوایز متعدد ونیز، سانفرانسیسکو، جیفونی |
آرامش در حضور دیگران | ۱۳۴۹/اکران ۱۳۵۲ | بلند داستانی | کارگردان/نویسنده/تهیهکننده | اقتباس از غلامحسین ساعدی، نمایش محدود و توقیف |
صادق کُرده | ۱۳۵۱ | بلند داستانی | کارگردان/نویسنده | جوایز جشنواره سپاس (برنز و کارگردانی) |
نفرین | ۱۳۵۲ | بلند داستانی | کارگردان/نویسنده | اقتباس از میکا والتاری، نشان نقره سپاس |
سریال داییجان ناپلئون | ۱۳۵۴/۱۳۵۵ | تلویزیونی | کارگردان/تهیهکننده | اقتباس از ایرج پزشکزاد، محبوب و ماندگار |
ناخدا خورشید | ۱۳۶۵ | بلند داستانی | کارگردان/نویسنده | یوزپلنگ برنزی لوکارنو، برنده کارگردانی فجر |
ای ایران | ۱۳۶۸ | بلند داستانی | کارگردان/نویسنده | ساختهشده در ماسوله؛ موسیقی ناصر چشمآذر |
کشتی یونانی (قصههای کیش) | ۱۳۷۷ | اپیزود فیلم | کارگردان | نامزدی نخل طلا برای مجموعه، حضور بینالمللی |
کاغذ بیخط | ۱۳۸۰ | بلند داستانی | کارگردان/نویسنده | بهترین فیلم خانه سینما، جایزه ویژه فجر |
تمرین آخر | ۱۳۸۳ | مستند | کارگردان | موضوع تعزیه |
چند نکته تحلیلی درباره فضاسازی و شخصیتپردازی در آثار تقوایی
مرور نقدهای منتشرشده پیرامون فیلمهای تقوایی نشان میدهد:
- در «آرامش در حضور دیگران»، فضاسازی دقیق یک خانواده ناهمگون و سرهنگی واخورده، با میزانسنهای معنادار (مانند سان دیدن از درختان) اجرا شده است.
- در «صادق کُرده»، نمایش همزمان دو زاویه نگاه به یک واقعه واحد (انتقام شخصی و مواجهه محتاطانه) بدون جانبداری یکسویه انجام میشود.
- در «نفرین»، تلاطمات روحیِ آدمها و وهم زمینهساز فاجعهاند و دوربین نعمت حقیقی این ناآرامی را صورتبندی میکند.
- در «داییجان ناپلئون»، شخصیتهای جاافتاده و ماندگار، حاصل ترکیب متن قوی و مهارت تقوایی در انتخاب بازیگر و پرداخت تصویری است.
- در «ناخدا خورشید»، انتقال هویت دو شخصیت اصلی به اقلیم جنوب، بدون خدشه به استحکام دراماتیک، نمونهای از اقتباس موفق است.
- در «ای ایران»، گرچه طنز سیاسی و کاراکترهای متقابل جذاباند، اما برخی تحلیلها از انسجام کمتر فضاسازی نسبت به قلههای کارنامه سخن گفتهاند.
ادبیات، روزنامهنگاری و فعالیتهای فرهنگی
تقوایی گذشته از فیلمسازی، مجموعه داستان «تابستان همان سال» را منتشر کرد که مشتمل بر هشت داستان بههمپیوسته است و از آثار شاخص ادبیات معاصر بهشمار میرفت، هرچند دچار توقیف شد. او مدتی نیز سردبیری مجله «هنر و ادبیات جنوب» را برعهده داشت؛ تجربهای که پیوند سینما و ادبیات در کارنامهاش را عمیقتر کرد. پس از سالها فعالیت و در پی تحولات اجتماعی، نام او در میان امضاکنندگان بیانیههایی با مضامین حقوق بشری نیز دیده شد.

یادکرد پایانی و درگذشت
ناصر تقوایی در صبح ۲۲ مهر ۱۴۰۴ درگذشت (ایرانیجو). این خبر بهواسطه پیام همسرش، مرضیه وفامهر، منتشر شد. او هنرمندی بود که دشواری «آزاده زیستن» را برگزید و در بزنگاههای حرفهای، ترجیح داد سکوت و کمکاریِ عزتمندانه را به سازش با سانسور ترجیح دهد. آنچه امروز از او باقی است، نهفقط فیلمها و سریالها و مستندها، که راه و روشی برای وفادار ماندن به ادبیات، حقیقت و زبان تصویر است.
سوالات متداول درباره ناصر تقوایی
مهمترین فیلمهای ناصر تقوایی کداماند؟
از برجستهترین آثار او میتوان به «آرامش در حضور دیگران»، «صادق کُرده»، «نفرین», «ناخدا خورشید»، «ای ایران»، اپیزود «کشتی یونانی» در «قصههای کیش» و «کاغذ بیخط» اشاره کرد. در تلویزیون نیز «داییجان ناپلئون» اثری ماندگار است.
چرا تقوایی در سالهای پس از انقلاب کمکار شد؟
او بارها از سانسور بهعنوان مانع اصلی فیلمسازیاش یاد کرده است. پروژههایی مانند «کوچک جنگلی»، «زنگی و رومی» و «چای تلخ» نیمهکاره ماندند و خود او تصریح کرده بود تا زمانی که سانسور چنین عمل میکند، فیلمی نخواهد ساخت.
آیا تقوایی جوایز بینالمللی هم دریافت کرد؟
بله. «ناخدا خورشید» یوزپلنگ برنزی لوکارنو را گرفت و «رهایی» و «آرامش در حضور دیگران» در ونیز و سانفرانسیسکو موفق بودند. «قصههای کیش» نیز نامزد نخل طلا در جشنواره کن شد.
نسبت او با موج نو سینمای ایران چه بود؟
تقوایی در کنار کارگردانانی چون بیضایی، کیمیایی، مهرجویی، حاتمی، شهید ثالث، کیمیاوی و نادری، از پیشگامان موج نو شمرده میشود؛ جریانی که در برابر فیلمفارسی ایستاد و به ادبیات، واقعگرایی و ساختار مؤلفانه بها داد.
جمعبندی
بیراه نیست اگر از ناصر تقوایی بهعنوان نمونه کلاسیک «فیلمساز مؤلف» در سینمای ایران یاد کنیم؛ کسی که کمکاری اش به کیفیت انجامید و هر فیلمش بدل به مرجع شد. «داییجان ناپلئون» سهم او در حافظه جمعی مردم است و «ناخدا خورشید» سهمش در تاریخ اقتباس ادبی سینمای ایران. میان این دو قله، «آرامش در حضور دیگران»، «صادق کُرده»، «نفرین»، «ای ایران»، «کشتی یونانی» و «کاغذ بیخط»، زوایای مختلفی از نبوغ او را آشکار میکنند. اگر سینمای ایران را با موج نو و پیوند با ادبیات و جامعه میشناسیم، نام تقوایی در نخستین سطرها مینشیند؛ نامی که از جنوب آغاز شد و به جهان رسید.