وبلاگ
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟ از مولوی + متن شعر
شعر معروف منسوب به مولوی با نام از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؛ غزل مشهوری است که انسان را به تفکر دعوت میکند. در ایرانیجو با متن شعر از کجا آمده ام با شما هستیم.
متن غزل از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟
دو نسخه از این غزل وجود دارد که در زیر هر دو نسخه را قرار داده ایم.
نسخه اول
روزها فکر من این است و همه شب سخنم | که چرا غافل از احوال دل خویشتنم |
از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود | به کجا میروم آخر ننمایی وطنم |
ماندهام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا | یا چه بودهاست مراد وی از این ساختنم |
آنچه از عالم عِلوی است من آن میگویم | رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم |
مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک | چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم |
کیست آن گوش که او میشنود آوازم | یا کدام است سخن میکند اندر دهنم |
کیست در دیده که از دیده برون مینگرد | یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم |
تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی | یک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم |
می وصلم بچشان تا در زندان ابد | به یکی عربده مستانه به هم درشکنم |
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم | آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم |
تو مپندار که من شعر به خود میگویم | تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم |
نسخه دوم
در نسخه دوم برخی ابیات مثلا بیت 4 تفاوت کمی دارد.
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم | که چرا غافل از احوال دل خویشتنم |
از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود | به کجا میروم آخر ننمایی وطنم |
ماندهام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا | یا چه بودست مراد وی ازین ساختنم |
جان که از عالم علوی ست یقین میدانم | رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم |
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک | دوسه روزی قفسی ساختهاند از بدنم |
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست | به هوای سر کویش پروبالی بزنم |
کیست در دیده که از دیده برون مینگرد | یا کدامست سخن مینهد اندر دهنم |
کیست در گوش که او میشنود آوازم | یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم |
تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی | یک دل آرام نگیرم نفسی دم نزنم |
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم | آنکه آورد مرا باز برد در وطنم |
می وصلم بچشان تا در زندان ابد | از سر عربده مستانه به هم درشکنم |
تو مپندار که من شعر به خود میگویم | تا که بیدارم و هوشیار یکی دم نزنم |
شمس تبریز اگر روی به من بنمایی | والله این قالب مردار بهم در شکنم |